واقعا عنوانی به ذهنم نرسید!

یه اخلاق بد یا شاید خوبی که دارم اینه که عادت دارم تا جایی که در توان مادی و جسمی و روحیم هست موقعیت ها ، کارها ، خوراکی ها و غیره های مختلف رو امتحان کنم! البته این دو خط رو فقط واسه این نوشتم که حالت مقدمه پیدا کنه وگرنه اصل قضیه همون خوراکی هاست و خودم هم نمی دونم در مورد بقیه ی چیزا اینطوری هستم یا نه! 

خلاصه به علت همین قضیه مامان خانم ترجیح میده هیچ وقت منو با خودش نبره فروشگاه هایی مث شهروند که تنوع زیاد محصولات غذایی وجود داره! ولی به هر حال چند ماه یه بار این اتفاق ناگوار میفته! و من تو هر ردیف پنجاه تا محصول جدید می ریزم تو سبد خرید و مامان هی با خواهش و التماس ( شما بخونین چشم غره و تشر! ) ازم می خواد 48 تاشو برگردونم سر جاش! و البته خودش هم شاهده که هر چی که برمیدارم اعم از سوپها ، ترشی ها و چاشنی ها و سس ها و ... همه معمولا خیلی خوشمزه از آب در میاد. ولی باز غر میزنه!  

آخرین بار چند روز پیش بود که دری به تخته خورد و مامان خانم نتونست بیاد و من سعی کردم حضورشو کنار خودم احساس کنم و شورشو در نیارم تو خرید.  

بنابراین فقط اینا رو خریدم: دو تا محصول عجیب غریب مکسوی به اسم grispy (یه چیزی تو مایه ی چیپس و پفک ولی با سویا.) یه دونه مارمالاد زیتون و یه دونه ترشی بندری که تو خونه فهمیدم اونم با زیتون بوده و دوتا لواشک زرشک!  

چشمتون روز بد نبینه. چون جز لواشک ها هیچ کدوم این خریدها قابل خوردن که چه عرض کنم حتی قابل بوییدن نیست و داره رو میز آشپزخونه با بدجنسی قاه قاه به ریش من بدبخت می خنده و ذره ذره آبرویی که تو خریدن خوراکی های خوشمزه جمع کرده بودم به خاک (!!!) فنا میده! البته با بدبختی و به زور دارم ترشی رو یه جوری می خورم! برام آرزوی موفقیت کنین! 

پ.ن: مسلما این محصولات برای ذائقه های مختلف تولید میشه و دلیل نمیشه که چون من خوشم نیومده دیگران هم خوششون نیاد! پس این پست و عکسش رو به عنوان تبلیغ منفی برداشت نکنین. با تشکر!

نظرات 24 + ارسال نظر
شادمهر دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:46 ب.ظ

خب بچه مامانت راست میگه دیگه! حالا اصلاً تو بگو خوشمزه. مگه هر چیز خوشمزه ای رو باید خورد؟! اینجوری بدون شک یه روز به خاک(!!!!) فنا میری دیگه! حالا باز اونجوری نگام کن. جدی میگم جون تو!

من که جوری نگات نمی کنم. مث یه دختر متین سرمو انداختم پایین فقط دارم کیبورد رو نگاه می کنم!
بعدشم در این که مامانم راست میگه شکی نیست ولی اصولا من باید تمام خوراکی ها و غذاها رو امتحان کنم حداقل یک بار! این اخلاق رو نمی تونم عوض کنم. دست خودم هم نیست متاسفانه D:

اتل متل دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:42 ب.ظ http://shilly-shally.blogfa.com

خداییش این حرکت که منم ازش بی بهره نیستم از تفریحات سالم و مفرح زندگیه!!
شما هم برای اینکه از شر اینا خلاص شی دست بچه مچه های فامیلو بگیر بگو بیا خاله می خواد بهت قاقا بدهشاید اونا خوششون بیاد!! می تونیبا دادن یکی ار ترشی ها به خواهری دختر خاله ای چیزی خودتو عزیزتر کنی

با اینکه این حرکت واقعا تفریحه شدیدا" موافقم! کلی کیف می کنم.

نه راستش اینا اینقدر بدمزه ست که واقعا دلم نمیاد به بچه ها یا کسی دیگه قالبشون کنم. آخه من از همه ی اطرافیانم خوش غذاترم! و مطمئنم با این کار فقط پیششون خراب میشم نه عزیزتر! D:

کتایون دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:54 ب.ظ

این شد تجربه که گوش به حرف مامانت بدی
حالا به خودت تلقین کن که خیلی بسیار زیاد خوشمزه ان و با به به و چه چه بخورشون

این شکلکها را بطور رندوم انتخاب میکنم.امیدوارم که عین خوراکی خریدن تو در نیان(امیدوارم چشمک باشه)

اسم پستت را هم بزار هر دم از من هنری می رسد

آره به خدا. نبودی ببینی چقدر نصیحتم کرد و احتمالا تا چندین بار دیگه منو با خودش نمی بره فروشگاه!

باور کن حتی با تلقین یا گرفتن بینی هم نمی تونم بخورمشون!!!

چرا رندوم؟ مگه نمی بینی چه شکلی هستن؟! در هر صورت همشون درست به کار رفتن. خیالت راحت :)


آره واقعا. در واقع هر دم از من دسته گلی میرسد :)))))))))))

کلاسور دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:53 ب.ظ http://celasor.persianblog.ir

خداوند صبرتان دهد الهی آمین !!!! به هر حال در این راه مقدس (امتحان کردن) گاهی اوقات سختی هایی هم باید بکشی دیگه !!!!!

مرسی به خاطر دلداری! واقعا چه سختی های بزرگی باید تحمل کنیم و چه غصه هایی بخوریم!!! :))

کلاسور دوشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:55 ب.ظ http://celasor.persianblog.ir

در ضمن یادم رفت بگم اون ترشی بندریه بد چشمک میزنه ها !!!! مطمئنی بدمزه ست ؟!!!

ترشیه باز یه کم قابل تحمله چون تنده و باعث میشه مزه ش زیاد معلوم نباشه! ولی طعم زیتونی که داره زیاد خوب نیست. به هر حال امتحانش ضرر نداره ها. می تونی امتحان کنی. جدی شاید خوشت بیاد. ولی من ترشی بندری بی زیتون رو ترجیح میدم!

Pemi سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 ق.ظ

چرا کار و کاسبی مردمُ کساد (درست نوشتم؟) می کنی آخه! این تبلیغات منفی چیه؟× می دونی با این کارت چن نفرُ از نون خوردن می ندازی؟
ولی شیرسویا ش خوشمزه سا (نه اینکه مکسوی مالِ بابامه دارم تبلیغ می کنم )

کسادو درست نوشتی. ولی نه بابا هدفم این نبود! تو پ.ن گفتم دیگه! دچار عذاب وجدان نکن منو! D:

آره اتفاقا چون از شیر سویاهاش خاطره ی خوبی داشتم بهش اعتماد کردم و این یکی رو گرفتم ولی به اعتمادم خیانت شد! :)

اشکال نداره من تبلیغ منفی کردم تو با این حرفت جبرانش کردی :)

دخترآبان سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://fmpr.persianblog.ir

شوما اصلا به این حرفها کاری نداشته باش کار خودتو ادامه بده لفطا !!!

هرچی دلت میخواد بخر و امتحان کن و حالشو ببر ...

شوما هم بیا با مامان من حرف بزن تا مث تو بهم همیشه اجازه بده لفطا!

چون واقعا حال می کنم با اینجوری خرید کردن!

دارینوش سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ

سلام.
منم به همین مصیبت دچارم. فقط با مادر پدر نیست اگه از جلوی این فروشگاه ها رد شدم مثل آهنربا جذب میشم. یه چیز ثابت همیشه با چیزای جدید هست چیپس سرکه نمی چی توز

سلام
آره منم خریدای ثابت مث لواشک و ترشی های شناخته شده دارم. اتفاقا چیپس سرکه نمکی هم خیلی دوست دارم ولی سعی می کنم تا جایی که میشه چیپس نخرم به خاطر ضررش.

حمید چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ق.ظ http://abrechandzelee.persianblog.ir/

امیدوارم هرچه زودتر سرتون به سنگ بخوره و به راه اسلام عزیز برگردید!...چی!؟..چه ربطی به اسلام داره!؟...داره دیگه!...
به جای اینچیزا پولاتونو روی هم بذارید و اتوبوس بگیرید صبح جمعه برید نماز جمعه! جمع کنید بدید فلسطین تا اون کودک فلسطینی گوگولی و مظلوم بتونه بمب ببنده به خودش بره اون اسرائیل غاصب رو بترکونه!...
چرا راه دور بریم!...اگه واقعا انقدر بدمزه اس یه کم سیانور قاطیش کنید و در اولین اغتشاش سبزها خیرات کنید تا چششون درآد!...واللا دیگه!

این راه دوم بهتر بود. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! همین خیرات تو راهپیمایی اعتشاشگرای سبز فکر بهتریه. من کم کم دارم آدم میشم به اطف راهنمایی های تو! حس نمی کنی چقدر تغییر کردم؟ حالا گاهی یه اشتباهات کوچیکی ازم سر میزنه دیگه. به بزرگی خودتون ببخشید! :))

بهار (سلام تنهایی ) چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://beee-choneh.persianblog.ir

عزیزم اصلا مهم نیست بد مزه هم که بود خوبه که خریدی و تجربه کردی ..به حرف حمید هم گوش نکن از راه به در میشی ...
این اخلاقت روهمیشه دوست داشتم و دارم تغییر نکن لطفا ...اووووووووووووووووووووم ...

حمید آخه یه جوری با جذبه حرف میزنه آدم مجبوره حرفشو تایید کنه!!!

آخ جووووون. مرسی عزیزم که حمایتم می کنی. بوس :)

زری چهارشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://everlife.blogfa.com

این محصولات برای کسانی که عاشق زیتون و روغن زیتون هستن خیلی باید خوشمزه باشه. ولی منم مثل تو از طعمشون خوشم نمیاد

سال نو مبارک خانومی

آخه من زیتون دوست دارم ولی فکر نمی کردم اینا تا این حد بوی اصل زیتون رو بدن!

سال نوی تو هم مبارک زری عزیزم. رسیدنت بخیر :)

شباهنگام پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ق.ظ

خوب همیشه مکتشفین سختی های زیادی رو تحمل کرده اند شما به راهت ادامه بده از اون ترشیهام نخور یه چیزی میشی

:))) آره والا! چقدر باید سختی تحمل کنیم ما مکتشفین! کیه که قدر بدونه؟ D:

غزل خونه پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ب.ظ http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

بی خیال
به یه بار امتحان کردنش می ارزه...

قبول دارم! البته تا حالا تو این مورد تجربه ی بد نداشتم! اولین بار بود که مهم هم نیست! چون من همینجوری ام. این اتفاقا جلودارم نیست! D:

نوید جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://navidam.blogfa.com

سلام . اوه اوه . من از این grispy دوست ندارم . حتی مشابه اش رو . اما اینطرفها تا بخوای اقلام متنفاوت دارن . مثلآ اگر دروغ نگم بیش از ۵۰ نوع بستنی. در زمینه ترشی اصلآ اون ترشی که ما میخوریم اینورا برابر با اسید میدونن و ضرر داره به معده و دندون. مال اینها خیلی ملس و حتی شیرین هست . کمی در زمینه صرفه جویی هم امتحا ن کن تا بعدآ اگر ما یکی شوهر بدبخت پیدا کردیم و به زور راضیش کردیم اقتصاد خونه اش دست تو افتاد آواره اش نکنی عمو

سلام عمو جون...بستنی که عالیه. اگه یه زمانی بیام پیشتون از هر 50 تا باید برام بخرین!!!

راستی من چند روز پیش یه ترشی سوغاتی گرفتم که از پاریس اومده بود ولی پاکستانی بود. اینقدر شووووووووووووور بود که حتی یه ذره هم نشد بخورم. باید یه بار ترشی اصل دانمارک رو بگیرم ببینم چیه که اینقدر خوشمزه ست!!!

در زمینه ی شوهر هم شما بفرستش دیگه خیالت راحت! لطفا این آقای شوهر هم دانمارکی باشه. باهاش از این ترشی ها هم بفرستین لطفا". بعد می بینین که مثل فرفره براش اقتصاد خونه رو می چرخونم. نگران نباشین!

نوید جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ب.ظ http://navidam.blogfa.com

امیدوارم با در آمد و کار خودت از این هله هوله ها برای ما هم بعNا بخری تا ما هم تست کنیم

بله حتما. ایشالا اگه کار پیدا کنم همشو هله هوله می خرم از پس انداز هم که خبری نیست!!! D:

بلوطی جمعه 13 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ب.ظ

سلام مممنون عزیزم اما اخه دیگه جدی جدی دو روز بود کارم شده بود گریه و واقعا احساس عجز و تنفر می کردم! تا خدایی شد فهمیدم عیب کار از کجاست! الان باورت نمیشه حس یه ادم تازه مستقل شده رو دارم اینقدر خوبه!:))
راستش من هیچ وقت چیزایی جدید رو امتحان نمی کنم چون هروقت ایناکرو کردم بد از اب در اومده! دیگه ریسک نمی کنم! ولی خدایی مارمالاد زیتون شب نویس جونم؟؟ یعنی اینقدر اهل ریسکی؟
ای ول!

سلام بلوطی جونم.
به خاطر این حس تازه بهت تبریک میگم عزیزم. واسه همین میگم خیلی عاقلی دیگه :)

آخه تو منو نمیشناسی. بعضی از خوراکی ها یا غذاهایی که به نظر همه بدمزه ست من خیلی دوست دارم!! ولی این یکی دیگه شاهکار بود. البته خداروشکر یه مشتری براش پیدا کردم. فکر کن ببین دیگه اون کیه که اینو دوست داره :))

شهاب شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:10 ب.ظ


دانشمندی جمله ی معروفی دارد که می گوید :
بهایی که ما برای چیزی می پردازیم، برای دانستن خوب یا بد بودن آن است ؛ نه فقط به منظور لذت بردن از آن...

مرسی
بدیهی بود کمی... نمی دونم شاید من خوب معنیشو نفهمیدم! :)

حمید یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:03 ق.ظ http://abrechandzelee.persianblog.ir/

با این همت مضاعفی که دخترخاله عزیزتون جهت بستن گوش شما بر کلام حق(که حرفای من باشه!) انجام میدن تلاش من بی فایده اس!...اصلا هرکاری میخواید بکنید! من هم میرم یکی دیگه رو به راه راست هدایت میکنم!...چه زیاده بنده گمراه(دورازجون شماالبته!)...

مهم همت مضاعفه که دخترخاله جانم داره با تمام وجود انجام میده. آقا که نگفت در چه راهی همت مضاعف داشته باشیم. کلا" امسال همه رو راحت گذاشت که راه خودشونو انتخاب کنن. به این میگن رهبر! شمادیگه کاسه ی داغتر از آش نباش حمید جان! :))

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

ماست میوه ای رو هم امتحان کن پس

اتفاقا امتحان کردم. خوش طعم بود ولی چون خیلی شیرین بود زیاد خوشم نیومد! :)

بزرگ جزیره دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ

بالاخره من با تو یه وجه مشترک پیدا کردم. باریکلا. یه کم به انسان شبیه شدی البته با این تفاوت که من چیز بد تا حالا نگرفتم. پس هنوز یه قدم فاصله داری.
حیف که اینجا نیستی چون یه پیراشکی جدید کشفیدم. توی خوراکی زیبان زد همم اینجا

تبریک میگم که با یه فرشته وجه مشترک پیدا کردی! :))

بالاخره تو یه بار باید از این خوراکی هایی که میگی منو مهمون کنی حتی اگه شدم باید با پست بفرستی!!!

بهار مهرگان دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.baharmehregan.blogfa.com

سلام و سلام و سلام . نوروزت پیروز البته با تاخیر.

من کلن آدم بدجنسی هستم و این پست رو به عنوان یک تبلیغ منفی برداشت کردم !! عمرن هم نه خودم میخروم نه میذارم کسی بخره !!‌

سلام عزیزم. ممنونم.

:)) من که می دونم تو بدجنس نیستی اما یواشکی بگم که کار خوبی می کنی که نمی خری اینا رو. D:
البته ترشیه تو خونمون طرفدار پیدا کرده. تعجب می کنم که من زیاد دوسش ندارم!

[ بدون نام ] دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:46 ب.ظ

منم دقیقا یه همچین اخلاقی دارم! و همیشه توی شهروند خودمو گم و گور می کنم و موقع حساب کردن سبدمو قاطی خریدای مامان می کنم!
وای دلم می خواد همه شونو امتحان کنم مخصوصا چیپس و زیتونه و اون لواشکه...موفق باشی!

اسمتو چرا ننوشتی عزیزم؟ ولی فکر می کنم بهاره الف باشی :)

وای پس بزن قدش. عین خودمی. اتفاقا منم عین تو کاری ندارم دیگران نظرشون در مورد خوراکی ها چیه. هرچی هم بگن بدمزه ست باز باید شخصا" تجربه کنم! تو هم موفق باشی :)

نوید سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://navidam.blogfa.com

هنوز تو کار هل هوله ایی

بلهههههههه! همیشه هستم :))

alireza سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.ajib-vagheii.persianblog.ir

این الان اوج کامنت بود! :))

تو چرا آپ نمی کنی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد