گذر

قصه ، قصه ی گذر است. هرکس نپذیرد که "می گذرد" یا زنده نیست ( یعنی واقعا نمی گذرد!) یا اصولا نمی تواند واقعیت ها را بپذیرد. نمی تواند گذشتن خودش و دیگران و بد و خوب زندگی را بپذیرد. برای همین آه و فغان سر می دهد و می گوید این چرا بود و دیگر نیست یا آن چرا نبود و حالا هست. "این" و "آن" هم هزار تا چیز می توانند باشند مثل اشیاء و آدم ها و حس ها!  

قصه ، قصه ی گذر است. ما هم تنها کاری که از دستمان بر می آید، نشستن و افسوس خوردن نیست! بلکه تماشا کردن این گذرها و لذت بردن از این هاست. و اینکه سعی کنیم خودمان هم با این جریان بگذریم و از این هماهنگی لذت ببریم.

این بود نصیحت های من! :)

نظرات 2 + ارسال نظر
کتایون؟ پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ق.ظ http://katayoun.blogfa.com

نصیحت های خیلی خوبی یه. خیلی هم قشنگ بیانش کردی

:) :*

کتایون؟ پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:48 ق.ظ

بگو پس کار کی بود که توی ذهنم مونده بود.. پست تو بود که توی ذهنم مونده بود و تا وقتی می گذرم رو نوشتم. دست از سرم برنداشت.

ذوق می کنیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد