میرم کنار پنجره و میذارم حسابی باد تو صورتم شلاق بزنه به جرم عشق بازی با بارون!
وقتی حسابی صورتم از سرما بی حس شد پنجره رو می بندم و تو هوای گرم و نفرت انگیز اتاق نفس می کشم. دلم می خواد برگردم کنار پنجره اما پاهام دیگه نای وایسادن نداره. میشینم پشت میز و اینقدر بازی می کنم و به مانیتور زل میزنم که از چشام اشک میاد. هنوز به ماهی ها و همستر غذا ندادم و هنوز لباسامو عوض نکردم و هنوز آرایشمو پاک نکردم و هنوز...
این جمعه حتی بارون هم معجزه نکرد.
اینکاری که گفتی خیلی کیف میده :)
خیلی. حیف که زود گذشت!
وقتی بارونم نتونه اونوقت که کار کار خود دلته
باید مثل قهرمانهای فیلمها از اون گوشهموشهها یه دلخوشکنک ساده پیدا کنه تا حالت بهتر شه
به دلت بگو د یالا خودت گرفتی خودتم دست به کار شو
امروز حتما پیداش میکنه من مطمئنم
گل گفتی. هی بیخودی این دل می گیره! ببینیم شاید تو که اینطوری گفتی به رگ غیرتش بر بخوره و کاری کنه! :)
ای بابا تو هم؟
ما نیز دیگه! :)
دیرگاهی است که باران دیگر کاری با عشق بازی های زمینی ندارد!
دیرگاهی است که عقل، پاچه خواری عشق را می کند و من ...
هنوز تن ها /.
وقتی عشق ها هم زمینی شدن چه انتظاری از بارون؟
...
معجزه در جان شماست! بیابید!
...
موافقم. ولی توانایی برای یافتنش گاهی با عوامل بیرونی مثل همین بارون آسونتر میشه.
من دیشب همراه این بارون یه رمان خیلی قشنگ خوندم . چقدر کیف داد.
آخ! چه استفاده ی خوبی. با صدای بارون یه کتاب قشنگ. هوووووم
معجزه دیگر یا راهش را گم کرده یا قدرتش را!!!
با حدس اولی موافق ترم!
سلام.
معجزه ؟؟
سلام
آره معجزه!
قبلنا بیشتر تحویلمون می گرفت این معجزه. اما الان...
این هوا معجزه نداره تا اینطوری هست
ولی بارون حتی اگه معجزه نداشته باشه یکی از دلخوشی های بزرگ منه :)
نبینمت اینجوری ....
البته بارون دیشب برای منم اینجوری بود ..
نمی دونم انگار وحشی بود ...
خلاصه با نظر شباهنگام کاملا موافقم دکش کن بابا بی خیال ....
جور بدی نبودم عزیزم. رخوت یعنی عنوان پستم بهترین توصیف حالتم بود. یه حس حنثی ولی بیخود!
میذارم حسابی باد تو صورتم شلاق بزنه به جرم عشق بازی با بارون!
بسیار از این جمله خوشم اومد ...انگار از ته دل من بود ...جای مادر جان خالی نباشه ...پیشاپیش ..برنامه ی دوشنبه هنوز برقوت خودش هستا ...فعلا برنامه ی دیگه ایی نذار ..فردا قطعی بهت میگم ..
اصولا ما ته دلامون به هم نزدیکه :))
مرسی. فعلا که انگار نه انگار! گرفته خوابیده! احتمالا از پرواز جا می مونه :))
چیزی نمی تونم بگم!
من تا حالا فکر میکردم فقط خودم دیوونه ام و از این احوالات بهم دست میده!
یعنی میگی من دیوونم؟ خجالت نمی کشی؟! :))
راستش چند وقت بود می خواستم بهت بگم که به این نتیجه رسیدم ولی روم نمی شد!
" تو آرومی نمی دونی چقدر دیوونگی خوبه..."
الهی بمیرم که چقده تو کم رویی!
من خودم هم با دیوونگی حال می کنم اما خودم فقط اجازه دارم به خودم بگم! نه کسی دیگه! (الکی! D: )
آره؟ بابا احساسات. بابا آخر این جمله قشنگا بنویس.
ولی جدا دلم گرفت اینجوری نوشتی. به خودت بیا.
به خودم بیام؟ باشه الان من بسی پشیمان و نادمم :)) دیگه کاری نمی کنم دلتون بگیره :))
راستی یه سوال تبلیغاتی داشتم.
مارک لوازم آرایشتون چیه که بارون پاکش نمیکنه؟
مارکش خیلی خوبه! خیالت راحت! :))
بعدشم بارون معمولا آرایش رو پاک نمی کنه فقط گند میزنه به بهش!
منظورم همون گند خوردن بود!
حالا یه سوال تربیتی! بی تربیتی نه ها! تربیتی!
وقتی نشستی پشت میز چی بازی کردی؟
(من الان دارم ازت بازجویی میکنم!یه دونه از این چراغا که تکون میخوره رو هم دارم بالای سرت تکون میدم )
ضمن تاکید بر اینکه من بی گناهم! یه سایت هست که خیلی بازیای خوبی داره و من تازگیا معتادش شدم! عمرا" هم نمیگم چه سایتی چون خودم بعد از مدتها جست و جوی بی وقفه پیداش کردم و به این مفتیا حاصل زحماتم رو در احتیار بقیه نمیذارم! D:
چی؟!!! نمیگی؟!!!
سرباز بیا این خانمو ببر بخش اعتراف گیری اوین ببینم میگه یا نه!
خسیسسسسسسسسس!!!!
حالا فکرامو بکنم شاید گفتم!
فکرامو کردم! :
www.gameduell.com
اعتبار بازیکنا با هر برد زیاد میشه با هر باخت کم میشه. هر وقت کلا" اعتبارت تموم شد باید عضو بشی دوباره. اگه از بازی هاش خوشت اومد و خواستی هی عضو بشی! بگو تا بگم چیکار کنی.
چه بچه ی خوبی! زود اعتراف کردی!
البته شانس آوردی! می خواستم اگه این دفعه نگی بگم ببرنت کهریزک!
پس خداروشکر!
آخ جون!!! چقدر حال میده!
فقط دلم میخواد منم معتاد بشم!
تگران نباش! میشی!
بارون معجزه نمیکنه بارون سیاهی ها رو میشوره و سفیدی بجا مزاره این من و تو هستیم که با باورهامون معجزه رو به هستیمان دعوت می کنیم
عطر و صدای بارون همیشه این معجزه درونی رو که گفتی برای من آسون می کنه. من فقط حسمو به سادگی بیان کردم.
با معجزه بی معجزه من هیچوقت حوصله ی پاک کردن آرایشمو ندارم حالا هی واسه من دستمالای مرطوب مختلف میخرن منو گول بزنن!
پ.ن:بارون ..هیچوقت توصیفی برای طراوتش ندارم!
آره. واقعا کار سختیه!
پ.ن: نمی دونم جمله ت حس مثبت داشت یا منفی. ولی از دید من بارون هم از اون چیزاییه که از فرط با شکوه بودن نمیشه توصیفش کرد :)
سلام تو با بهار قرارداد دارین که هر وقت میآینبا هم بیاین وبلاگم
:)) معلومه دل من و بهار خیلی به هم راه داره
داستان مورچه و فیل
در اولین فرصت میام و می خونم. ممنون.
جمعه ها معجزه ای در کار نیست نوسنده شب ...
آره! موافقم. بیشترشون... :(
درود
این نوشته خیلی بوی غم میده، ایشالا زندگیت پر از شادی باشه.
مرسی از اینکه تنهام نذاشتین. تو مأموریتم و دسترسی چندانی به اینترنت ندارم. اگه خدا بخواد هفته بعد کارم تموم میشه و برمیگردم.
ممنونم. زندگی تو هم.
خواهش می کنم. تو ماموریتت موفق باشی.
درود
ببخشید، نظر گذاشتم، اسمم یادم رفت بنویسم.
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می زنند
سلام شب نویس جان. خوبی ؟! من خوبم. مرسی که حالمو پرسیدی.
سلام عزیزم. ممنون. دلم برات تنگ شده بود کاری نکردم که :)
سلام . بارون همیشه معجزه می کنه !! شاید برای معجزه آماده نبودی ؟!!!
علیک سلام
به این فکر نکرده بودم ... نمی دونم ولی تمام وجودم خواستارش بود.
وبلاگ جالبی دارید ..من آپم....
اصلا بلد نیستم اینجوری کامنت بذارم ...ناشی هستم در این مقولات ..
مثل دختر خاله ی خوب بیا بخون تا فردا نیومدم به زور متوسل بشم ....
من شرمندمممممممممممممممم
خودت می دونی که سرمون شلوغه دیگه.
به هر حال همین الان کامنت نگاشتم و وظیفه انجام شد اگرچه با تاخیر :)
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام
دوست جون گلم خوبی؟
خوشی؟
وای منو بازی دعوت کردی؟؟
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ولی باید بنویسم که ۸ تا چیز که قربونشون برم؟؟(جمله بندی رو حال کردی؟کلا چند روزه سیمام قاطی شدن!)
من برگشته شدم:))
راستش بارون همیشه دل ادم رو میگیرونه ... نمی دونم اما منم مثه بقیه ادما دوستش دارم چون میگن اب روشناییه...منم فکر می کنم که باشه...االبته بارون بهار خیلی می چسبه خانومی...هوای تهران هم که عالی خوش به حالتون حداقل یه عالمه جاهای خوشگل دارین برید قدم بزنین:(((دوباره من دهاتی بازی در اوردما:))
خیلی مراقب خودشت باش خانومی ...منم به زودی اطاعت امر نموده و این بازی رو انجام میدهم:))
بوس
سلام عزیز دلم
تو خوبی؟ دلم برات تنگ شده بود خیلی.
نه مهم نیسن تعدادش چند تا باشه. هر چندتایی که دوست داری بنویس.
متاسفانه خیلی وقت نکردم زیر بارونای این چند روزه قدم بزنم. البته با ماشین چرا!!!
ولی حسابی از صدای بارون و عطرش کیف کردم. جات خالی. امیدوارم تو بهار حسابی تو شهر شما هم بارون بیاد
تو هم مراقب خودت باش بلوطی گلم. بوس
پیروز باشی و شاد و باآرامش.
ممنون. چه آرزوهای خوبی
سلام انگاری هنوز بهار نیومد که تو از این هوای رخوت نزدی
چرا زدم بیرون. ولی وقت آپ کردن ندارم :))
اتفاقآ همون بازاری که گفتی هست منتها از نوع شنبه یا یکشنبه بازار
مرسی از اطلاعاتتون :)
خیلی خیلی ممنونم نویسنده شب. ممنونم که همیشه مرا میخوانی .به گمانم از "سلام تنهایی" عزیز به هم رسیدیم و امیدورام همواره با هم بمانیم ...
منم از این آشنایی خیلی خوشحالم و همین آرزو رو دارم بهار عزیزم...
چه شبیه هم هستیم توی این روزهای کشدار ...خوشحالم که باهات آشنا شدم
منم همینطور شب گلک عزیزم
سلام عزیزم...اولین بار میام به وبلاگت سر میزنم...جالب و زیبالینک کردم خواستی لینک کن
علیک سلام. خوش اومدی.ممنونم
سلام.
مرسی که به من سر میزنی . اما وقتی نمی نویسی احساس می کنم مشکلی برات پیش اومده .
علیک سلام
نه مشکلی نیست خداروشکر. اما تقریبا اصلا وقت ندارم بیام نت. فقط همین :)
آره درسته اوند همیشه داره میگرده !!!! این ماییم که چند وقت یه بار برای اینکه ببینیمش باید بریم اونور دنیا!
و من هیچ وقت نتونستم با این مساله کنار بیام!
delam tang shode vase doostaye weblogi
age facebook darin mano add konin
masiha panahi
کم کم داری رو می کنی اطلاعاتت رو. به به! آقای پناهی! :))
ما هم دلمون تنگ شده بود.یه فونت فارسی بریز تو کامپیوترت! وبلاگتو آپ کن. نمیشه؟!
سلام خانومی
من که سرما خوردم ابته سعی می کنم کمتر از قبل بخورم!! که حداقل زیاد نشم تا بتونم برم ورزش
اما این دوجه خان نامرد حسابی داره ورزش می کنه و رژیم گرفته! نمی خوام ازش عقب بمونم:))
خوش به حالت .... عید نزدیکه و این چربی های اضافی! قصد ترک بدن منو ندارن:((
ای خداااااااااااااااااا
خیلی مراقب خودت باش خانومی
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
سلام عزیزم
سرماخوردگی که اثر معکوس داره. نگران نباش! ایشالا زودتر خوب شی عزیزم. من طفلکی هم سرما خوردم همه ی تنم درد می کنه مث آدم آهنی راه میرم! :))
اشکالی نداره. عید با چربی و بی چربی خوش میگذره در هرصورت! یعنی امیدوارم خوش بگذره مخصوصا به تو و دوجه خان جان :)
اوووووووووه... یعنی انقدر؟! پا شو بابا تنبل!!!
ولی جدی گاهی جز بازی کردن که اون هم یه بهونه ست واسه اینکه کار دیگه ای نکنی٬ نمیشه کاری کرد...
تازه من رکورد بیشتر از این هم دارم! دیگه ببین چه فاجعه ای هستم :))
سلام.
باز هم جای خالی .. موفق باشی.
۱۴ روز از آخرین پستت گذشته.
سلام.
دوست دارم آپ کنم. اما زیادی سوژه دارم و نمی دونم کدومو انتخاب کنم! :))
بارون خیلی وقته دستای معجزه گرش مردن. دنبال عصای یک موسی دیگه باش!!
شایدم یه عصای دیگه! البته می دونم فقط بازی با کلمات بود ولی چون حرفت قشنگ بود نمی خوام در موردش نظر بدم که خرابش کنم :)
سلام به یک بازی دعوت شدید !!!
مبارک بادت این سال و همه سال، همایون بادت این روز و همه روز
ممنونم. برای تو دوست خوبم هم مبارک باشه :)
سرما نخوردی که احیانا ؟! خوبی ؟
من عاشق بارونم ...
سرما خوردم ولی خوب شدم :)
منم عاشقشم :)
عشق بازی با بارون...جرم کمی نیست...
تو این روزا که ؛عشق بازی؛ از مد افتاده و فقط ؛بازی؛ ازش مونده با خدای خاطره های عاشقانه عشق بازی کردن خیلی جرات میخواد...
من از دار دنیا فقط جرات همین یه کارو دارم!
خدای خاطره های عاشقانه... بهترین توصیفی بود که از بارون شنیده بودم :)
نکنه منتظری دوباره بازی وبلاگی پیش بیاد تا بنویسی!؟...
اگه منتظر نیستی و همین روزا با زبون خوش آپدیت میکنی که هیچی! اگه نه یه نیمچه بازی ما داریم اگه دوس داشتی بنویس...البته این بازی یه کم با بازیهای دیگه فرق داری...قسمت اصلیش اجراییه!
ما با زبون خوش آپدیت کردیم.! ما بچه ی خوبی هستیم به خدا!