سرخ

من از آتشی سوختم که با دستان خودم هیزمش را جمع کردم. دانه دانه دانه

می سوزم و تمام نمی شوم. 

خاکستر می شوم و خاکستری نمی شوم.

خاکستری نمی شوم...

من همیشه سرخم

سرخ سرخ سرخ

داغ داغ داغ



ساده اما محکم

یک تصمیم ساده یعنی اینکه تو هی با خودت نجنگی برای گرفتنش.

یعنی تو خیلی ساده بگویی من تصمیم گرفته ام که... و از گفتنش نترسی.

یعنی آنقدر مطمئن باشی که نظرات دیگران تو را به شک نیندازد.

من آرزوی یک تصمیم ساده را دارم.

ساده اما محکم

سبک، گیج، مست

تا حالا گیج شده ای؟ منظورم یک نوع مستی دلپذیر است که ندانی از کجا در جانت نشسته؟

مثل وقتی که با تمام توانت عطر هوای قبل از باران را به جان می کشی. یا وقتی کسی که دوستش داری موهایت را نوازش می کند. یا وقتی صدای پایی دوان دوان به تو می رسد و صدای مهربانی می گوید: می دانی چقدر دنبالت دویدم؟ یا مثل لحظه هایی که داری به خوابی شیرین فرو می روی و هیچ دغدغه ای نیست که آزارت دهد.

همین قدر سبک، گیج و مست...