..........

دوست و دشمن(!) هی میگفتن خوبی خوبی خوبی! همینجوری بمون نه چاق تر شو نه لاغرتر. منم هی فکر می کردم خوبم خوبم خوبم. هی میرفتم تو جمع دوستان میگفتم ببینین من تنها دختری ام که می تونم یه پیتزای کامل رو بخورم بدون اینکه حس کنم دارم می ترکم! و با پسرهای جمع رقابت می کردم و واقعا هم احساس خفگی نمی کردم و نمی ترکیدم! ولی حالا بعد از چند بار کل کل های این مدلی نتیجه این میشه که به جای شنیدن خوبی خوبی خوبی، می شنوم که: مگه مجبوری؟! :(

البته ناگفته نمونه که اون دو سه کیلویی که براثر اینجور رقابت ها اضافه شده بود با یه برنامه ی نه چندان سخت چند روزه پرت کردم بیرون! :)

نظرات 2 + ارسال نظر
کتایون دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:59 ب.ظ http://katayoun.blogfa.com

خب خوبی دیگه دختر جان..
و آفرین به این اراده
دلم برات تنگ شده.. یک عالمه

منم همینطور

داش بهی پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ق.ظ http://behii.persianblog.ir/

خب نمیشه هم خوب باشی هم بخوری هم کل کل کنی ؟

دیگه تا یه حدی میشه هم خورد و هم خوب موند! ولی کل کل رو در هر حالتی میشه کرد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد