ساحل


دیگر توان پارو زدن ندارم

آن هم با پاروهای پوسیده

خودم را به امواج می سپارم

و دلم را به دریا



ساحلم نزدیک است

زیر تیغ آفتاب و بوسه ی مهتاب می درخشد

و من نگاهش می کنم

از دور

از نزدیک

این موج های بازیگوش...