خنده ی درد

به تو خندیدم و گفتم

تمام قصه، خالی بود

نه یک واژه نه یک تصویر

نه تنها خوب ، که عالی بود!


به من خندیدی و گفتی

تمام قصه، اینجا نیست

دلت را خط نزن راحت

سکوت و گریه بیجا نیست 


پر از فریاد و غم گفتم

سکوت و گریه بیجا بود

تمام شب به جای تو

فقط یک بغض اینجا بود


نخندیدی، فقط گفتی

برای گریه گوشی نیست

کمی کمتر بزن فریاد

که درد ما، فروشی نیست


نظرات 6 + ارسال نظر
اتل متل یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ق.ظ http://shilly-shally.blogfa.com

تمام شب به جای تو

فقط یک بغض اینجا بود

شب نویس جونم به تو افتخار می کنم

ر.جنکی دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:14 ب.ظ http://fly.blogsky.com

سلام.
سکوت و گریه بیجا نیست. خیلی خیلی زیبا بود.

امیدوارم هوات ابری نباشه و فقط برای زیبا بودنش نوشته باشی.

مریم دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

کاش می شد دردا رو هم واقعا تقسیم کرد.

افشانه شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:08 ب.ظ http://mahemehri.blogsky.com/1390/06/

اگه درد فروشی نیست عزیزم تو هم خریدارش نباش...

ر.جنکی سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ق.ظ http://fly.blogsky.com

سلام.
برای چندمین باره که این شعر رو می خونم. خیلی غمگینه.

بهار(سلام تنهایی) سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

یه بار اومدم نظر بنویسم نظرات بسته بود ..می خوام بگم ای ول داره به خدا این شعرت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد